خلاصه داستان: کشاورز مهربان، آرتور هاگت، یک بچه خوک بیب را در نمایشگاهی در شهرستان برنده شد. بیب که از سرنوشت خود به عنوان شام کریسمس فرار می کند، با فلای مرزی مادری پیوند می زند و متوجه می شود که او نیز می تواند گوسفندان را گله کند. اما آیا سایر حیوانات نیز به آن دسترسی خواهند داشت...